معرفی وبلاگ
خدایا یاریمان رسان تا شریعت عشق را بدانیم ، طریقت عشق را بپیماییم و در حقیقت عشق فنا شویم. ............................ اي آب نديده آبي شده ها بي جبهه و جنگ انقلابي شده ها مديون لب تشنه جانبازانيد اي بر سر سفره آفتابي شده ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 289007
تعداد نوشته ها : 323
تعداد نظرات : 18
شهيدان را شهيدان مي شناسند جشنواره وبلاگ نويسي 8سال دفاع مقدس گر همسفري بسم الله

Rss
طراح قالب
GraphistThem238

ای امت بیدار، و ای منتظران و زمینه‌سازان حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)‌، بدانید که تنها در سایة ولایت است که انسان به ارزشهای الهی و انسانی خواهد رسید و گرنه هر عملی بدون داشتن ولایت بیهوده است. همانگونه که رسول اکرم(ص) فرمودند: «‌مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف إمامَ زَمانٍهٍ ماتَ مِیتَهَ الجاهِلیَّه» یعنی هرکس بمیرد و امام زمانش رانشناسد مرده است به مردن زمان جاهلیّت. و اینک، امام امت خمینی بت‌شکن که نایب امام‌زمان(عج) می‌باشد پرچم‌دار این ولایت هس

مولاجان، عهد می‌کنم تا آنجا که در جسمم توان رزم و ستیز دارم و پاهایم توان گام نهادن سوی دشمن را دارد، و تا آنجا که نفسم به آخرین شماره‌های خود رسیده باشد و قطرات پایانی خونم بر زمین بریزد، به ندای «هل من ناصر ینصرنی» ولایت فقیه و نایب تو لبیک بگویم تا اینکه خداوند نعمت عظمای شهادت را نصیبم کند، که بالاترین مرحله تکامل انسان است و سعادت هر دو جهان در دست یافتن به این نعمت بزرگ می‌باشد.
اوّلین وصیّت به ملّت همیشه در صحنه ایران است که همان‌طوری که از اوّل پشتیبان ولایت فقیه بوده و از او حمایت می‌کردند، از این پس هم باید وحدت و یکپارچگی خود را حفظ نمایند.
با   سلام   و   درود   بر   امام   مهدی  (عج )،   محبوب   دل   عاشقان   ولایت   و   امید   دل   مستضعفان   و   امام   مجاهدان؛   آن   که   هرگاه   یاد   او   می‌کنم   با   سوز   و   گداز   دل،   آن   که   امید   آمدن   و   ظهورش   را   می‌کشم   با   مناجات   با   او   و   ریختن   اشک؛   از   اینکه   دل   حضرتش   رابه   درد   آورده‌ایم   شبها   را   به   صبح   می‌آوریم   و   با   عشق   و   محبت   آن   امام   آتش   به   سیاهی   شب   می‌زنیم  ./  با   سلام   و   درود   بر   امام   مهدی  (عج )،   محبوب   دل   عاشقان   ولایت   و   امید   دل   مستضعفان   و   امام   مجاهدان؛  

این را بدانید که فقط ولایت فقیه می‌توان ایران و جهان را از گودال بزرگ منجلاب فساد و تباهی بیرون بکشد و به سوی جامعه اسلامی هدایت کند.

تنها شهید روستامون شهید تیمور احمدی متولد سال۱۳۴۷می باشد ایشان در سن ۱۶ سالگی در حالی که در کلاس سوم راهنمایی مشغول تحصیل بودند به جبهه اعزام شدند وی در منطقه عملیاتی دهلران و در عملیات ولفجر ۶ بعد از حدود ۲۰ تا ۲۵ روز عزیمت به جبهه به ندای حق لبیک گفتند و به خیل عظیم شهادت نائل شدند.  پیکر شهید تا مدت ها از نظر ها نهان بود تا اینکه بعد از ۱۴ سال چشم انظاری به زادگاهش بازگشت و در بهشت زهرای آکند وآرامگاه ابدی اش آرمید.   ایشان هفتمین فرزند خانواده بودند. از خصوصیات بارز اخلاقی این شهید بزرگوار مهربان و باهوش و زیرک بودنش می باشد ایشان در عین حال دلسوز و مردمی نیز بودند اگر کسی احتیاج به کمک داشت بدون هیچ ناراحتی آن کار را انجام می دادند حتی ایشان کار خود را رها می کردند تا به همسایه یا اطرافیان کمک کنند خیلی به پدر و مادر خود احترام می گذاشتند. به کلاس قرآن می رفتند و ما نوس با قرآن و مسجد بودند. در قسمتی از وصیت نامه ی خود در رابطه با اهل بیت و قرآن اینگونه می نویسند توصیه ای که به شما ها می کنم این است که دعای ندبه و دعای کمیل و زیارت عاشورا را فراموش نکنید که ما هر چه داریم از اهل بیت وائمه معصومین و همین دعا ها داریم. ایشان در خانواده بیشتر با مادر وبرادر بزرگترش (حاج غلام) صمیمی بودند. در آخرین شبی که شهید بزرگوار به جبهه اعزام می شد سر را بر پاهای مادر مهربانش گذاشت وسفارشاتی به مادرش کرد ایشان در ان شب به مادرش گفت:مادرم به جبهه می روم و شهید می شوم اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید زیرا من به خدا می رسم. مرا در بهشت زهرا دفن کنید ومزار مرا گل کاری و چراغانی و مرا زیارت کنید چرا که من به کربلا نزد مولای خود امام حسین(ع) می روم. ماد
جهاردهم 6 1389 9 بعد از ظهر

بگذارید بند بندم از هم بگسلد، هستی ام در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود.

باز هم صبر می کنم و خدای بزرگ خود را عاشقانه می پرستم.‌ آرزو داشتم که شمع باشم، سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم. به کفر و طمع اجازه ندهم بر دنیا تسلط یابد...

خدایا،خسته و دل شکسته ام. مظلوم از ظلم، پژمرده از جهل اجتماع، ناتوان در مقابل طوفان حوادث، ناامید در برابر مبهم و مجهول، تنها، بی کس و فقیر در کویر سوزان زندگی، محبوس در زندان آهنین حیات. دل غم زده و دردمندم، آرزوی آزادی می کند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد.

                                                                      از مناجات های شهید دکتر مصطفی چمران

جهاردهم 6 1389 1 بعد از ظهر
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام: - ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.» - اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست. - اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟ - در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم. - هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. - سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد. - همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها. - مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد. - مسأله من تنها جنگ است و در همانجا هم مسأله من حل می‌شود. - همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند. - من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم. وصیتنامه اول: ... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است،
جهاردهم 6 1389 1 بعد از ظهر
بسم رب الشهدا و الصدیقینبه نام الله پاسدار حرمت خون شهیدانو به نام او که برای اویم. خدای را شکر گزارم که مرا در این برهه از زمان آفرید که بتوانم به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفته و یکی از خدمتگزاران این انقلاب باشم. از تمامی برادران خصوصا برادران انجمن اسلامی میدان شهدا می خواهم که راه امام را پیشه کنید و در خط او گام بردارید، که همانا او نمونه بارز و کامل حق در زمان کنونی می باشد. می خواهم که به جبهه رفته و جبهه را گرم نگه دارند و به قول امام عزیزمان نگذارند که جوان ها خسته شوند. از تمامی خواهران حزب الله می خواهم حجاب کامل را حفظ نموده و با این عمل مشت محکمی به دهان یاوه گویان و تفاله های استکبار شرق و غرب زنند. از پدر و مادرم می خواهم که در مرگ من گریه نکنند. همانا به یاد زینب(س) باشند که در مرگ برادر صبر کرد. از برادران خود می خواهم که راهم را ادامه داده و یاور و در خط امام باشند. مقداری پول نقد دارم آن را برای کمک به رزمندگان بفرستید. تمامی لباسهایم را به جبهه و رزمندگان هدیه کنید تا شاید قطره ای از گناهانم را از خداوند به لطف و مرحمت ببخشاید. کتابهایم را به کتابخانه انجمن اسلامی میدان شهدا هدیه کنید. امام را یاری کنید. خداوند تمامی ما را بیامرزد. والسلام63/3/20                                 محمد محسنی                                      &n
جهاردهم 6 1389 1 بعد از ظهر

خدایا چگونه شکر این همه نعمت هایت را به جا آورم. چگونه سپاس گذار تو باشم. خدایا چگونه سپاس کنم از تو که این سعادت بزرگ را نصیب من فرمودی تا بار دیگر به سوی جبهه بشتابم جهاد در راهت کنم. خدایا، بارالها توفیق بده تا در این دوره خودم را بسازم، به تو نزدیک شوم. قلبم پاک شود، عشقم به تو بیشتر گردد. گناهانم آمرزیده شود، درس شهادت و شجاعت و ایثار را از این رزمندگان پرتوان اسلام بیاموزم. از اوقات بیکار استفاده کنم،به یاد تو باشم، نماز شب را به جای آورم، دشمنان اسلام و قرآن را نابود کنم. معجزات و امدادهای غیبی تو را به چشم ببینم، نفسم را بشکنم، آمرزیده گردم، خضوع و خشوع ام در برابرت زیاد گردد و توفیق ده که عاشق تو شوم تا تو نیز عاشق من گردی و بتوانم شهادت را در آغوش گیرم. آمین یارب العالمین. بارالها توفیق طاعت و بندگی خودت را به ما بده و قلب پاک و صاف و نیتی خالص به ما عطا فرما.آمین یارب العالمین.

قسمتی از مناجات نوجوان شهید حسین جهانگیریان که در حال قرآن خواندن رو به قبله با دهان روزه در 21ماه رمضان در جبهه به شهادت رسید.

                                                                           منبع:ماهنامه امتداد

جهاردهم 6 1389 1 بعد از ظهر

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.

در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد.

                                                                             منبع:وبلاگ وصایای شهیدا

جهاردهم 6 1389 12 صبح
(قابل ذکر می باشد که به علت حساسیت فعالیت های شهید بزرگوار و فرمانده آگاه سپاه اسلام غلامحسین افشردی  و پنهان ماندن نام اصلی وی از دشمنان اسلام ، نام مستعار حسن باقری برای او انتخاب می شود.) ‹‹ ..... فعلاً انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای تمام مستکبران در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان . ... ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان سرجنگ داریم و در رابطه با این هدف ، جنگ با صدام یزید فقط مقدمه است ... ... در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به پیامبر اکرم ( ص ) و امام زمان ( عج ) ، و پشت پازدن به خون شهداست . ملت ما باید خودش را آمادة هر گونه فداکاری بکند ... ‹‹ ... در چنین میدان وسیع واین هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پاافتاده است . و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام را با خلوص نیت پیدا کنیم ... ... در مورد درآمدها چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاته را هم خمسش را داده ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند ...›› درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، امام خمینی . اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان ( عج ) غلامحسین افشردی ساعت 12 شب                                                                               منبع:سایت
جهاردهم 6 1389 12 صبح

ای خدای من باید از نظر علم از همه برتر باشم مبادا دشمنان مرا از این راه طعنه زنند.

باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه می کنند و به دیگران فخر می فروشند ثابت کنم خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه یآن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم. و آنگاه خودم خاضع ترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم و... من باید بیشتر کار کنم از هوا و هوس بپرهیزم قوای خود را بیشتر متمرکز کنم و از تو نیز ای خدای بزرگ می خواهم که مرا بیشتر کمک کنی!

آنچه می خواهم آنچیزی است که تو دستور داده ای و می دانم که عزت و ذلت به دست توست.و می دانی که بی تو هیچم.
   مرگ از من فرار می کند/ص37

جهاردهم 6 1389 12 صبح
شهید سید احمد پلارک در یکی از پایگاه های زمان جنگ ، به عنوان یک سرباز معمولی  که همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و  بوی بدی بدن او را فرا می گرفت . تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی که او در حال نظافت بوده ، موشکی به آنجا برخورد می کند و او شهید و در زیر آوار مدفون می شود . بعد از بمب باران ، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند ، متوجه می شوند که بوی شدید گلاب از زیر آواربه مشام میرسد.وقتی آوار را کنار می زدند با پیکر پاک این شهید روبرو می شوند که غرق در بوی گلاب بود . هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران  به خاک می سپارند ، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس می شود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک می باشد بطوریکه اگر سنگ قبر شهید پلارک رو خشک کنید ، طرف دیگر سنگ خیس میشود و گلاب  بیرون میاید. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر ( ص ) در صدر اسلام ، " غسیل الملائکه " بوده است ." غسیل الملائکه " به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند . در تاریخ اسلام آمده که حنظله غسیل الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل از جنگ احد ازدواج می کند و در حجله می خوابد . فردا صبح ، زمانی که لشکر اسلام به سمت احد حرکت می ‌کرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند . او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند . پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته می شود شهید احمد پلارک هم اینچنین است و برای همین است که همیشه قبر او خوشبو و عطرآگین است . شهید پلارک از زبان مادرش:
جهاردهم 6 1389 12 صبح
X